هست از تدبیر و هم دلواپسی

ساخت وبلاگ
آنچه راه عشق می‌آموزاندآنچه راه چپ به ما آموخته است: خلق یک شیطان بزرگ و انداختن تقصیرها و کوتاهی‌های خویش بر دوش او. در جهاد اصغر باختن، و از ترس نور به تاریکی پناه بردن. آنچه راه راست به ما آموخته است: شیطان بزرگ نفس من ا هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

در چشم خسته‌ام خواب ارچه آرزوستدر چشم خسته‌ام خواب ارچه آرزوستخفتن چه باشدم در جلوه‌گاه دوست بلوای اندرون رخصت نمی‌دهدبیدار مردمک از مردمان اوست قلبم که دیرگاه بی‌واژه می‌تپیدچون شهد او چشید دائم به گفتگوست این کیست جامه‌ام صد گونه هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

خود را رسیده می‌رقصمشاید هرگز در تن به تو باز نرسم. شاید باز بمانم و پای گِل لنگ بماند، لیکن هرگزاهرگز پای دل لنگ نخواهد ماند. روی خود از خلق پوشانده‌ام، امّا بوی خود نه. چرا که بوی من بوی توست، چرا که روی من روی توست. آ هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

دل را سوختن مشغله استای دریغ از من که روزی اینان را تنگ در آغوش می‌فشردم، مگر که هنر آموزند و راه و رسم زندگی. ای دریغ از من و سخت افسوس و دو صد ناسزا بر من، که روزی ایشان را تنگ در آغوش فشردم، مگر که کودنانِ شر خیر آموزن هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 223 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

دل به سان قبله‌نماست، سوی تو نشانه می‌گیرددل به سان قبله‌نماست، سوی تو نشانه می‌گیردآدمی غریبه می‌یابد، در تو آشیانه می‌گیرد ای دریغ روزگارانی که نماز عقل می‌خواندمحالیا به مذهب عشق دل ره ترانه می‌گیرد ای جهان ببین که چشمانم سوی عالمی دگر دار هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 144 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

اینها همه تجربه کنجهل و کبر ملّت‌ها را درو می‌کنند، ادّعای خودشناسی، ادّعای خداشناسی، این که من برترم و راه من، دین من، کیش من، فکر من، شیوه‌ی من برترین است. باری زندگی عزم می‌کند تا حقیقت خویش عریان کند. زندگی عزم می‌ هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 154 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

تلخ است؛ اگر که بتوانیاین که عقیده نمی‌تواند یک مستراح را هم اداره کند، صحیح است. چرا که در شهرها دیده‌ایم و در جاده‌ها دیده‌ایم، که عقیده حتی یک مستراح را هم نتوانسته نظافت کند، چه برسد به خلقان، چه برسد به خویش، جه برسد هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

روح به بطن و اصل نظر می‌کندروح به بطن و اصل نظر می‌کند. انسان خویش‌فراموش‌کرده، از خودبریده، از روح‌بی‌خبر، به عوارض نظر می‌کند. چون حباب که به حباب می‌نگرد و آن دگر بلعیده می‌شود. لیکن روح بیدار، بر سر جای خویش استوار، ایستاده هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

رنج‌ها و شعف‌های الهیبر لبه‌ی‌ تیز تیغی به قامت آسمان گام بر‌می‌دارم. گاهی به شتاب می‌خیزم، گاهی به سلّانگی و ناز می‌خرامم. گاهی می‌ایستم بر جهان‌های فروخفته در مَه غم و دود ظلمت فریاد برمی‌زنم. یکی را بیدار می‌کنم، به را هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 153 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38

<strong>گویند</strong> <strong>ستارگان</strong> آن‌جهانی <strong>باشیم</strong>گویند ستارگان آن‌جهانی باشیمبر روی زمین به بی‌نشانی باشیم در صورت یار سالکان گمراهندما باطن بی‌صورت جانی باشیم آن را که نبوده ابتدا ختمش نیستبی‌خاتمه روح لامکانی باشیم هر آینه روح دگری می‌خیزدما نیز ب هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 4:38